گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


تجلیل از مقام عالم جلیل القدر محمد مکّی معروف به شهید اوّل

أبوعبدالله، شمس‏الدین، محمّد بن مکى بن محمّد شامى عاملى جزینى، معروف به شهید اوّل در سال 734 هجرى در جِزین، از قراى جبل عامل متولد شد؛ شهید اوّل و ثانى، هر دو از آن منطقه هستند. هنگامى که در اصطلاح فقها کلمه «شهید» بى‏قرینه ذکر گردد، مقصود همان شهید اوّل است.

شهید اوّل شاگرد فخرالمحققین (فرزند علّامه حلى) بوده است. ایشان، از بزرگان فقهاى امامیه و از اعاظم مجتهدان تاریخ اسلام مى ‏باشد. عالم عامل، محدّث، رجالى، اصولى، ادیب و شاعر و در اصطلاح رجال «امام الفقه» نامیده شده است. شاید از نظر نداشتن همتا و نظیر در رتبه و منزلت فقهى و علمى، او را شهید اوّل گفته ‏اند؛ و الّا در سلسله علماء، شهداى بسیارى وجود دارند که از حیث تاریخى وى از آنها بسیار عقب‏ تر است.

ایشان پس از محقّق اوّل به ‏عنوان سرآمد فقها است و اهل فن در استادى و فقاهتش کوچک‏ترین تردیدى به خود راه نداده ‏اند. همه کتاب‏هاى شهید- بالأخص اللمعة الدمشقیة- از آثار ارزشمند فقهى محسوب مى ‏شوند.

خاندان ایشان خاندان علم و فضل است. شهید سه پسر داشت که هر سه از علماء و فقهاء بوده ‏اند و همسرش ام ‏على و دخترش ام‏ الحسن نیز فقیهه بوده ‏اند. وى زنان را در پاره‏اى از مسائل، به این دو بانوى فاضله ارجاع مى ‏داده است. در ریحانة الأدب آمده است:

برخى از بزرگان، فاطمه دختر شهید را «ستة المشایخ» و برخى «ست المشایخ» یعنى «سیدة المشایخ» لقب داده‏ اند.

ایشان علاوه بر مشایخ خود در بین علماى شیعه، از حدود 40 نفر از علماى اهل‏سنّت نیز اجازه روایت دریافت کرده است؛ مانند شیخ محمّد بن یوسف قرشى شافعى که از قاضى عضدالدین ایجى روایت نقل مى‏ کند.

سرانجام ایشان در روز پنج‏شنبه، نهم جمادى الأولى سال 786 هجرى قمرى در عهد سلطنت برقوق، با فتواى قاضى برهان ‏الدین مالکى و عباد بن جماعه شافعى، پس از تحمّل یک سال حبس و زندان در قلعه شام به شهادت رسید. در همان ایام حبس بود که کتاب ارزشمند اللمعة الدمشقیة را در مدّت 7 روز تألیف کرد؛ درحالیکه از منابع فقه تنها المختصر النافع را در اختیار داشت. به دلیل کینه ‏ها و عداوت ‏هاى دیرینه ‏اى که از تشیع و علماى شیعه و آن بزرگوار داشتند، بدن شریفش را به دار کشیده و سنگسار کردند و مورد اهانت‏ها قرار دادند. (مطلع انوار، ج‏13، ص: 164 پاورقی)

 

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.