گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


"شیطان" در اندیشه تفسیری علّامه طهرانی (قسمت چهارم)

یکى از مباحث مطرح شده در ادیان الهى  خصوصا دین مبین اسلام بحث پر دامنه و مورد تأمل شیطان مى باشد. در این مقاله طى چندین اصل  مجموع نظرات مرحوم علامه از خلال آثار ایشان پیرامون حقیقت و ماهیت شیطان از منظر اسلام بدست آمده تا مخاطب را با افکار عالى این عارف و حکیم گرانقدر در این مسأله آشنا سازد. در ادامه قسمت چهارم از این مقاله تقدیم می گردد.

اصل پنجم: ثبات قدم شیطان در مأموریت خود

یکى از آموزه های شریعت مبین اسلام به پیروان خود این است که شیطان در هدف و مأموریت خود ذرّه ای سستى نمى ورزد و با تمام توان به دنبال گمراه نمودن سالکان الى الله از مسیر حق و منحرف نمودن آنها از صراط مستقیم است. اسلام به پیروان خود هشدار مى دهد که نباید از مکر شیطان احساس آسودگى کرده و خود را از مکر او در امان ببینند بلکه همواره باید با سلاح توکل به خداوند خود را در حصن امن الهى قرار داده و از این رهگذر، موقعیت امنی را از وسوسۀ های دایمى شیاطین برای خود هموار سازند.

مرحوم علامه طهرانى در تقریرات دروس عرفانى استاد معظّم شان علامه طباطبایى قُدِّس سرّه الشّریف داستانى نقل مى فرمایند که این مطلب را به خوبى نمایان و آشکار مى سازد؛ می فرمایند:

«حاج امام قلى نخجوانى‏ که استاد معارف مرحوم آقا سیّد حسن آقا قاضى والد مرحوم آقا حاج میرزا على آقا قاضى- رضوان الله تعالى علیهم- بود و در نزد مرحوم آقا سیّد قریش قزوینى- رضوان الله علیه- در اخلاقیّات و معارف الهیّه مراتب استکمال را طىّ مى ‏نمود گوید: «پس از آنکه به سنّ پیرى و کهولت رسیدم شیطان را دیدم که هر دوى ما در بالاى کوهى ایستاده‏ ایم. من دست خود را بر محاسن خود گذارده و به او گفتم: مرا سنّ پیرى و کهولت فرا گرفته اگر ممکن است از من درگذر. شیطان گفت: این طرف را نگاه کن. وقتى نظر کردم درّه ‏اى را بسیار عمیق دیدم که از شدّت خوف و هراس عقل انسان مبهوت مى ‏ماند. شیطان گفت: در دل من رحم و مروّت و مِهر قرار نگرفته اگر چنگال من بر تو بند گردد جاى تو در ته این درّه خواهد بود که تماشا مى‏کنى‏» (رساله لب اللباب در سیر و سلوک أولى الألباب، ص: 72)

اصل ششم: مصون نماندن کسی از اغواء شیاطین غیر از مخلَصین

خداوند در قرآن کریم پیرامون شماری از بندگان خود سخن مى گوید که مراحل سلوک الى الله را یکى بعد از دیگری پشت سر گذاشته و در این مسیر از خودیّت خود نیز برون آمده و نفس امّاره خود را در آتش عشق و محبّت الهى تماماً سوزانده اند. این دسته در ادبیّات قرآن کریم به نام مخلَصین (خلاص شدگان) شناخته مى شوند و مقامى بالاتر از بندگان مخلِص (در مسیر اخلاص) خداوند دارند. مرحوم علامه طهرانى در جای جای آثار خود به توصیف این گروه از مؤمنین و مقربیّن درگاه الهى پرداخته اند که در ادامه به یک مورد از آن اکتفا مى کنیم؛ می فرمایند:

«آرى، چون سالکان راه لقاء خدا با قدم همّت در این مضمار قدم نهاده و گوى سبق را بربایند، و دامن‏ از دو جهان‏ تکان‏ داده‏ غیر از لقاى حضرت محبوب چیزى را نشناسند، و مقصد و مقصود و هدف و معبود خود قرار ندهند، و از درجات اخلاص برآیند تا به مقام مخلَصین و مقرّبین فائز گردند، و با پاى اصطبار و مجاهده با نفس، از همه چیزها بگذرند و از ما سِوى الله چشم پوشند؛ آنها با همه چیز و قبل از همه چیز و بعد از همه چیز خدا را ببینند...» (معادشناسى ج ۵  ص۳۰)

قرآن کریم برای این دسته از بندگان خاصّ خداوند امتیازاتى برمى شمرد که حکایت از جایگاه بالای آنان در منظر الهى و موقعیّت ویژه آنان در نظام عالم وجود دارد.  

یکى از امتیازات و اختصاصات این دسته از مؤمنان که توسّط قرآن کریم برشمرده شده است مصونیّت کامل آنان از دستبرد و اغواء شیطان بوده و این ویژگى سبب مى شود که اینان برخلاف سایر مردمان مورد هجوم و حملات شیطاین قرار نگرفته و به همین جهت از هرگونه معصیت و فرمانبردای از پلیدی ها و پلشتى ها در امان باشند. علامه طهرانی اعلی الله مقامه در بیان این معنا مى فرمایند:

«طبق آیات قرآن این دسته داراى آثار و خصوصیّاتى مختصّ به‏ خود خواهند بود: اوّلًا شیطان و نفس امارّه به آنها دسترسى ندارد، و از آنها کاملا مأیوس است، و نمى‏تواند به ‏اندازه سر سوزنى‏ در دل‏ آنها رخنه‏ نموده‏ و اثرى بگذارد.

«وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ»

«قالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ»

خود شیطان در این حال اعتراف دارد که عاجزتر از آن ‏است‏که بتواند آنان را از راه منحرف بنماید، چون دل آنها محل خدا شده، و معلوم ‏است که شیطان قدرت غلبه و استیلا بر جایگاه خدا را ندارد.

این چنین افراد دائماً در حرم خدا مصون و محفوظ از هر گناه فعلى و قولى و فکرى و قلبى و سرّى، و نیز خالى از هر گونه خطا و اشتباه بوده، فعل آنان فعل حقّ، زبان آنان زبان حقّ، چشم آنان چشم حقّ، گوش آنان گوش حقّ، و بالأخره تمام کانون وجودى آنان متعلّق بحضرت حقّ و خانه قلب و سرّ آنان در بسته به تسلیم خداى منّان داده شده است

و معلوم‏است که واردات قلبّیه آنان بإذن حقّ، بامر حقّ بوده، آنچه را که ضمیر آنان از عوالم بالا تلقّى کند خواه به ‏طور وحى و تشریع شریعت باشد، خواه به‏ عنوان ادراک مطالب کلیّه و علوم حقیقّیه، و اطّلاع بر اسرار و مغیبات که شأن امام و اولیاى خداست؛ در هر حال قلب آنان معصوم و عارى از هر گونه گناه و خطائى خواهد بود.» (امام شناسى، ج 1 ص 45)

ادامه دارد...

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.