
وقتی سلمان فارسی برای استانداری به مدائن انتخاب شد و به آنجا رفت، یک شخصی او را دید. آمد جلو و گفت: تو سلمان همان صحابی پیامبر صلی الله علیه و آله هستی؟ سلمان گفت: نمیدانم! این شخص فکر کرد اشتباه آمده؛ گفت: مگر سلمان نیستی؟ گفت: بله سلمان هستم و پیامبر را هم دیده ام، اما اینکه صحابی پیامبرم یا نه بعدا معلوم میشود! اگر در بهشت با پیامبر بودم صحابی پیامبر محسوب می شوم و الا نه. حالا یکوفت توهم و خیال برمان ندارد که با فلان آقا بودیم مجالس فلان شخص می رفتیم روضه داریم هیئت می رویم نماز شب می خوانیم و ... خلاصه داشتم داشتم حساب نیست دارم دارم حساب است (هشتم صفر، سالروز وفات حضرت سلمانی فارسی سلام الله علیه است)