گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تفسیر آیات» ثبت شده است

یک آیه عرفان (توحید پیامبر فوق انبیاء بود)

قال الله تعالی: ... إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لاَ تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا...  ﴿توبه/40﴾

در این آیه کریمه خوب روشن است که وجود مبارک پیامبر صلی الله علیه و آله نام مبارک «الله»

تعجب علّامه طهرانی ره از دفاع آیت الله مشکینی از نظریه تکامل در خلقت

این ‏گونه تفسیرها بیشتر شباهت به تفسیرهاى مادّیین دارد که از عالم روح و عقل و مثال و تجرّد و ملکوت و سیطره و احاطه عالم ملکوت بر عالم ملک بى ‏خبر بوده ‏اند، و از اعجاز انبیاء مانند مرده زنده ‏کردن عیسى و پرانیدن طیورى که با دست خود گل آن را خمیر نموده و در آن مى ‏دمند، بى‏ اطّلاع بوده ‏اند...

یک آیه عرفان (رمز غدیر در شفاعت الهی)

قال الله تعالی: یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى وَهُم مِّنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ ﴿انبیاء/28﴾

کلام در این آیه این است که خدای متعال تنها و تنها کسی را شفاعت می کند که از او راضی باشد که در واقع از لحاظ فنی باید گفت این کبرای قضیه است که باید دنبال مصداق و به اصطلاح صغرای قضیه باشیم که حالا این رضایت کجا و بر چه اساسی است

نفحات الاُنس (عدم جواز استفاده از کالاهای کشورهای کفر مگر در ضرورت)

عارف کامل مرحوم علمه طهرانی رحمة الله علیه می فرمودند: در قسمتى از نامه مرحوم سیّد عبدالحسین‏ لارى*‏، در جواب سؤال از ساخته ‏هاى دست خارجیان و واردات لباس و غذا آمده است: «علاوه بر نهى صریح: «وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ‏» (قسمتی از آیه 2 سوره مبارکه إنعام) امروز آنچه پول از بلاد اسلامیّه به بلاد خارجه مى‏ رود، اعانت به اعداء دین و استعداد کفار است براى ریختن خون اسلام و مسلمین؛ 

یک آیه عرفان (قدر و خصوصیّت شب برای مومن)

قال الله: وَاللَّیْلِ إِذَا سَجَى ﴿ضحی/2﴾

خدای متعال به شب آن هم به بخش پایانی آن یعنی سحر قسم می خورد اولا، قسم خدا در مقام انکار و در مقابل بینه نیست تا بخواهد چیزی را نفی کند چنانچه قسم انسان ها در محاکم در مقابل بینه و برای انکار است بلکه قسم خدا به خود

یک آیه عرفان (معنای یادگار بودن قرآن در میان ما از ناحیه پیامبر)

خدای متعال می فرماید: وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْکِتَابِ وَمُهَیْمِنًا عَلَیْهِ فَاحْکُم بَیْنَهُم بِمَا أَنزَلَ اللّهُ ... (مائده/48)

پیامبر دارای هیمنه و سلطنت است ولی به قرینه سیاق کلام که انزال قرآن را قبل از مقام هیمنه آورده، می خواهد بفرماید: سلطنت، هیمنه، عظمت، شکوه و عزت و هرآنچه موجب بزرگی و بزرگواری پیامبر صلی الله علیه و آله است، همه از قرآنی است که ما در اختیار او گزاردیم تا وی را تصدیق کند پس تصدیق قرآن،

یک آیه عرفان (حقیقت موت و حیات جاهلی)

قال الله تعالی: وَ مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ یُدْرِکْهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً (سوره نساء (4) آیه 100)

ما که مردمان جاهلى را بعید معیب (دارای عیب) مى‏ دانیم براى این جهت است که روششان غلط بود. اگر کسى، پیغمبر حالا آمد و این پیغمبر را نشناخت یا از او تبعیت نکرد یا اسلام آورد ولى ایمان نداشت یا ایمان داشت ایمانش آن ‏طورى که باید و شاید رهبر او نبود یا آن ‏طورى که باید و شاید پیروى واقعى از آنها نکرد این عین همان مردمان جاهلى مى‏ ماند.

یک آیه عرفان (بهترین هدیه قرآنی روز پدر و مادر)

خدای مهربان فرمود: رَبِّ اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِمَن دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلَّا تَبَارًا (نوح/28) این آیه آخرین آیه از سوره مبارکه نوح است که حضرت نوح علیه السلام ابتدا برای خود سپس

یک آیه عرفان (سلوک عقلانی جز با تقوا معنا ندارد)

خدای متعال فرمود: أَلاَ لَعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ وَیَبْغُونَهَا عِوَجًا (هود/بخشی از آیات ۱۸ و ۱۹)

در قرآن بیشترین "لعن" برای کسانی است که با منش و روششان، یک پایه تربیتی غلط بگذارند و با سلوکی کج، کج فهمی را به اسم فهم به خورد ساده لوحان دهند و موجب دوری از راه خدا و دردسر برای دیگران شوند. علم و فهم و عقلانیّت در قرآن به حرّافی و داد و بیداد نیست! یک إمضای طلایی دارد و آن أدب و اخلاق و تقواست و الّا به فرموده پیامبر صلی الله علیه و آله، دانستن بدون تقوا، نتیجه ای جز دوری از حقّ ندارد.

یک آیه عرفان (احتیاط قرآنی، یقین دو طرف دارد)

قال الله تعالی: بَلْ کَذَّبُواْ بِمَا لَمْ یُحِیطُواْ بِعِلْمِهِ وَلَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ کَذَلِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الظَّالِمِینَ ﴿یونس/39﴾ خلاصه این آیه این است که انسان در ردّ و عدم پذیررش و تکذیب باید دلیل داشته باشد

یک آیه عرفان (کرامت تراشیدنی نیست)

وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ (اسراء/٧٠)

خدا میفرماید من تو را با کرامت آفریدم، وجود و شخصیتت بالاترین کرامت است تو همان آدم باش کرامت از وجودت میبارد وجود پیامبران وجود شخصی مانند امیرمومنان انسانیت، صداقت و عدالت، آن منش و رفتار، آن جامعیت در اخلاق و قلب مهربانش، اصل جنس کرامت است؛ وجود سلمان فارسی آن تعهد و مردمداری، آن عاقلانه رفتارش از هزار کرامت و معجزه بالاتر است. اصولا معجزه چیست؟

(یک آیه عرفان) منشأ بیماری اعتراض و پرخاش به خوبان و خوبی ها چیست؟

خدای متعال در آیات میانی از سوره مبارکه علق می فرماید: عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ ﴿5﴾کَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَى ﴿6﴾ أَن رَّآهُ اسْتَغْنَى ﴿7﴾ إِنَّ إِلَى رَبِّکَ الرُّجْعَى ﴿8﴾ أَرَأَیْتَ الَّذِی یَنْهَى ﴿9﴾ عَبْدًا إِذَا صَلَّى ﴿علق/10﴾

ای انسان این ما بودیم که تو را از هیچ خلق کردیم این ما بودیم علومی را در اختیارت قرار دادیم که اصلا نمی دانستی! چرا حالا که اندوخته ای از علم یا مال یا هرچیز دیگری پیدا کردی مبدأش را فراموش کردی؟ بدان این فراموشی مبدأ(توحید)، سرچشمه طغیان می شود ؛ درست باید در این آیات دقت کرد! خدای متعال علم را هرگز موجب طغیان نفس و حاجب از حق نمی داند؛

یک آیه عرفان (پیروزی بر سختی ها)

خدای متعال می فرماید: فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿5﴾ اِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا ﴿انشراح/6﴾

در این آیه دو نکته شگفت است اوّل: کمال در دنیا همراه با سختی است اما نتیجه اش شیرینی و حلاوت و آرامش است. دوّم: این نتیجه یعنی شیرینی، بعد از تلخی و سختی نیست بلکه

یک آیه عرفان (جهنم، نفهمیدن است)

خدای متعال می فرماید: وَقَالُوا لَوْ کُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا کُنَّا فِی أَصْحَابِ السَّعِیرِ ﴿ملک/10﴾

بلندترین فریاد اهل جهنم این است: که نفهمیدیم؛ گفتند و شنیدیم ولی خود را به نشنیدن زدیم لذا همیشه سیره اولیای دین بر این بوده که فهم مردم را بالا ببرند و بدرستی باید گفت حقیقت سیر و سلوک الی الله بازشدن فهم انسان است! وقتی نزد پیامبر صلی الله علیه و آله از شخصی تعریف می کردند می فرمودند:

یک آیه عرفان (هموارشدن امور بدست خداست)

خدای متعال می فرماید: إِنَّ سَعْیَکُمْ لَشَتَّى ﴿4﴾ فَأَمَّا مَن أَعْطَى وَاتَّقَى ﴿5﴾ وَصَدَّقَ بِالْحُسْنَى ﴿6﴾ فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرَى ﴿لیل/7﴾

سعی و تلاش مردم در دنیا متفاوت است، در این میان کسی که بر سه محور بخشندگی و نیت صالح رفتار کند و از همه مهمتر امیدوار باشد، خدا او و عقل و عملش را بالا می برد نه اینکه فقط مالش را زیاد می کند خودش را زیاد می کند ظرفیتش را بالا می برد دلش را بزرگ می کند

یک آیه عرفان (حقیقت احسان و انفاق در قرآن)

خدای متعال فرمود: إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ... (اسراء / 7) یعنی کسی که به دیگران احسانی می کند در واقع به خود کرده است و دیگری تنها از سایه آن بهره برده است

 

یک آیه عرفان (راه بهشت باز و آسان است)

خدا فرمود: جَنَّاتِ عَدْنٍ مُّفَتَّحَةً لَّهُمُ الْأَبْوَابُ ﴿سوره مبارکه ص آیه 50﴾

بهشت یک برکت است این آزادی و بازبودن، برکت دیگر است، نعمتی است روی نعمت، هیچ جا شما نمی‌ بینید که خدا بفرماید ما درِ بهشت و راه بهشت رفتن را می ‌بندیم، برای اینکه نه بیگانه می‌تواند بیاید نه آشنا از بهشت بیرون می‌رود ولی خود باز بودن دَر، نعمت و کرامتی است. اما جهنم عکس این مطلب است نه هیچ کسی حاضر است به جهنم برود و نه هیچ جهنمی می‌ تواند از جهنم بیرون بیاید، لذا فرمود: عَلَیْهِمْ نَارٌ مُّؤْصَدَةٌ ﴿بلد/20﴾ در واقع کسانی که وارد جهنم می شوند از در بسته وارد می شوند، خدا درها را بسته بود اما برخی به سبب گناه به زور وارد شدند!! حرام همان در بسته است. در بهشت باز است یعنی راه بهشت رفتن باز و آسان است؛ 

اولی الامر چه کسانی باید باشند؟

بیست و یکم ماه ذی الحجة الحرام که به حق ماه ولایت است روز نزول آیه اولی الامر است آیه ای که تکلیف مسلمین را بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله در امر ولایت و خلافت به صراحت روشن می فرماید و در عین حال خصوصیات او را در اطاعت همان خصوصیات رسول خدا می داند که در ادامه به طور اجمال ولی گویا به آن پرداخته می شود

یک آیه عرفان (زندگی مادّی، کودکی است)

قال الله تعالی:أَلَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهَادًا ﴿نبأ/٦﴾ آیا زمین را مهد و گهواره شما قرار ندادیم؛

در این آیه ضمن بازگو شدن نعمت تکوینی زمین، از آن تعبیر به گهواره شده تا بفهماند ای انسان، اگر همه اش زمینی و مادّی فکر کنی و شب و روزت کسب پول باشد، بزرگ هم که باشی ثروتمند هم که شوی همان کودکی هستی که در گهواره است و با خیالاتش بازی میکند! همان که فرمود: دلا تا کی در این چرخ مجازی کنی مانند طفلان خاک بازی

یک آیه عرفان (ابرقدرت اسلام است، دیگران ابرشیطانند)

قال الله تعالی: ...  وَ جَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُواْ السُّفْلَى وَ کَلِمَةُ اللّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَ اللّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ﴿توبه/40﴾ طبق صریح این آیه کریمه، در منطق حقّ و واقعیّت و فرهنگ اسلامى، ابر قدرت‏ فقط و فقط عبارتست از حقیقت توحید و اسلام!، و در مقابل، اهل کفر و سران آنها همچون آمریکا و انگلیس و اسرائیل زبون و ضعیف و پایین دست هستند؛ بله آنها ابر شیطانند. چنانچه امیرمومنان علیه السلام هم فرمود: کَلِمَةُ اللَّهِ هِىَ‏ الْعُلْیا وَ کَلِمَةُ الظّالِمینَ هىَ السُّفْلَى‏... (نهج البلاغه، حکمت 373)

یک آیه عرفان (در دنیا بهشتی زندگی کنیم)

خدا می فرماید: وَالَّذِینَ جَاؤُوا مِن بَعْدِهِمْ یَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا وَ لِإِخْوَانِنَا الَّذِینَ سَبَقُونَا بِالْإِیمَانِ وَ لَا تَجْعَلْ فِی قُلُوبِنَا غِلًّا لِّلَّذِینَ آمَنُوا رَبَّنَا إِنَّکَ رَؤُوفٌ رَّحِیمٌ ﴿حشر/10﴾ از مهمترین خواسته های اهل ایمان در دنیا این است که در دل هایشان نسبت به دیگر مومنان کینه ای نداشته باشند؛ مردم مؤمن در دنیا چیزی را از خدا می‌خواهند که آن چیز را خدا در بهشت به مردمان بهشتی می‌دهد. چرا که خدا در بهشت کینه را از دل های اهل بهشت برمی دارد ﴿وَ نَزَعْنا ما فی صُدُورِهِمْ مِنْ غِلِّ﴾ (اعراف/43) در واقع مومنان در دنیا با صفات اهل بهشت زندگی می کنند یعنی دنیا را بهشت خود می کنند

 

یک آیه عرفان (حقّ با علیّ است یا علیّ با حقّ؟)

قال الله تعالی: ذلِکَ بِأَنَّ اللّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّ ما یَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ هُوَ الْباطِلُ وَ أَنَّ اللّهَ هُوَ الْعَلِیُّ الْکَبیرُ (حج/62)

﴿ذلِکَ بِأَنَّ اللّهَ هُوَ الْحَقُّ﴾، این کلام دارای حصر است؛ یعنی حقّ منحصراً برای خداست، غیر خدا چیزی حقّ نیست اما نه اینکه چیزی هست و حقّ نیست بلکه اصلا چیزی نیست که بخواهد حقّ باشد یا باطل. پس خدا حقّی است که مقابل ندارد،

"شیطان" در اندیشه تفسیری علّامه طهرانی (قسمت ششم)

یکى از مباحث مطرح شده در ادیان الهى  خصوصا دین مبین اسلام بحث پر دامنه و مورد تأمل شیطان مى باشد. در این مقاله طى چندین اصل  مجموع نظرات مرحوم علامه از خلال آثار ایشان پیرامون حقیقت و ماهیت شیطان از منظر اسلام بدست آمده تا مخاطب را با افکار عالى این عارف و حکیم گرانقدر در این مسأله آشنا سازد. در ادامه قسمت ششم از این مقاله تقدیم می گردد.