گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره


خاطراتی از بی هوا بودن علّامه طهرانی رحمة الله علیه

ذلّ و خاکسارى در برابر حضرت پروردگار در سیره و سیماى حضرت علّامه طهرانی قدّس‌سرّه‌الشّریف کاملاً مشهود بود. ایشان ملازمت با فقر و عبودیّت را کیمیاى دولت وصال مى‌دانستند و در پرهیز از هوى و تکبّر و عملى که بخواهد ایشان را از دیگران متمایز کند، در سلسله أهل علم و طریقت کم‌نظیر بودند.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

خاطراتی از بی هوا بودن علامه طهرانی رحمة الله علیه 

منبع: نور مجرّد، ص ۷۲۷، تالیف آیت الله حاجّ سیّد محمّد صادق حسینی طهرانی

 

 

ذلّ و خاکسارى در برابر حضرت پروردگار در سیره و سیماى حضرت علّامه والد قدّس‌سرّه‌الشّریف کاملاً مشهود بود. ایشان ملازمت با فقر و عبودیّت را کیمیاى دولت وصال مى‌دانستند و مهر و شفقت خود را هیچگاه از مردم و رفقاى طریق دریغ نکردند و در پرهیز از هوى و تکبّر و عملى که بخواهد ایشان را از دیگران متمایز کند، در سلسله أهل علم و طریقت کم‌نظیر بودند.

 

 

مرحوم حضرت آیت‌اللـه حاج سیّدعلى لواسانى تغمّده‌اللـه‌برحمته، شخصیّتى بودند بسیار عالم‌شناس، دقیق‌النّظر و باتجربه، همیشه مى‌فرمودند: از میان علمایى که دیده‌ام دونفر بى‌هوا بودند: یکی حضرت آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری و دیگر والد معظّم شما (علامه طهرانی )، و والد شما بى هواتر از آقاى حائرى هستند!

 

 

حضرت علاّمه والد حتّى امور عادى را که در بین بزرگان و اهل علم مرسوم بود و رجحان شرعى و إلهى نداشت ترک کرده و مطلقا إجازه نمى‌دادند

 

 

کسى کارى کند که در آن شائبه‌اى از أنانیّت براى ایشان باشد. روزى در أیّام کودکى در خدمت ایشان به مجلس ختمى در یکى از مساجد معروف طهران وارد شدیم و طبق عادت معهود که هنگام ورود بزرگان، صلوات مى‌دهند، یکى از گردانندگان مجلس که در صحن مجلس بود از ما سبقت گرفت تا وارد مجلس شود و در همین حال صداى خود را بلند کرد و گفت: براى حضرت آیت‌اللـه، که ناگهان والد معظّم مچ دست این آقا را محکم گرفتند و با جدّیت فرمودند: براى من از این کارها نکنید.

 

 

و نیز روزى در محضرشان به مجلس ختم یکى از علماى عامل از بزرگان طهران در مسجد ارگ رفتیم. هنگام ورود، مسجد مملوّ از جمعیّت بود و علماء و بزرگان دور تا دور مسجد نشسته بودند. ایشان چون دیدند که دور مجلس جاى خالى نیست، بر خلاف متعارف اهل علم رفتند و در وسط مجلس نشستند. در آن هنگام شنیدم که شخصى به کنارى خود مى‌گفت: «این عالم بى‌هواست، آمده در میان مردم عادى نشسته است.» و از این گونه برخوردها در سیره عملى ایشان بسیار دیده مى‌شد. رضوان‌ اللـه‌ و رحمته‌ و برکاته‌ علیه.

 

 

ارسال نظر و طرح سوال

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.