گوهر معرفت - عرفان و اخلاق کاربردی

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

پایگاه نشرِ علوم و معارف، تحت إشراف حجة الاسلام حاج شیخ محمّد شاهرخ همدانی از شاگردان علامه آیت الله حاج سیّد محمّدحسین حسینی طهرانی ره

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گذشت از خواهش های نفسانی» ثبت شده است

خاطراتی از بی هوا بودن علّامه طهرانی رحمة الله علیه

ذلّ و خاکسارى در برابر حضرت پروردگار در سیره و سیماى حضرت علّامه طهرانی قدّس‌سرّه‌الشّریف کاملاً مشهود بود. ایشان ملازمت با فقر و عبودیّت را کیمیاى دولت وصال مى‌دانستند و در پرهیز از هوى و تکبّر و عملى که بخواهد ایشان را از دیگران متمایز کند، در سلسله أهل علم و طریقت کم‌نظیر بودند.

نفحات الاُنس (گذر از حجاب های نورانی)

عارف کامل حضرت علامه طهرانی رحمة الله علیه می فرمودند:

در این راه هر چه به شما دادند و کف دستتان نهادند، ببینید و بریزید. همیشه باید کف دست شما متمایل به زمین باشد که هر چه در او نهادند بریزد و نماند که شما را نگه می‌دارد

حکایات (لزوم انقیاد کامل نسبت به استاد در سیر الی الله)

یکی از آقازاداگان حضرت علامه رحمة الله علیه نقل می کردند: قبل از انقلاب اسلامى ایران در زمان گذشته روزى فردى معمّم و متشخّص به مرحوم والد (علامه طهرانی)، رضوان الله علیه مراجعه مى ‏کند و از ایشان کسب تکلیف سلوکى و مقدمۀ موصله را مى ‏نماید. مرحوم والد پس از طى چند جلسه صحبت و تبیین مواضع و توضیح مراتب در جلسه آخر به او مى ‏فرمایند:

حکایات (اسلام و کفر در میدان عمل و اخلاق)

از حذیفه روایت است از هشام که: در جنگ‏ بدر ظرفى از آب برداشتم که به یکى از برادران دینى خود که در گوشه میدان به روى زمین افتاده، خون از بدنش ریخته و در آستانه رحلت بود برسانم.

 

نفحات الاُنس (شخصیّت مرحوم حاج شیخ محمّد تقی آملی ره)

عارف کامل مرحوم علامه طهرانی رحمة الله علیه می فرمودند: مرحوم آقا شیخ محمّد تقىّ آملى از علماى برجسته طهران و از طراز اوّل بودند، چه از نقطه نظر فقاهت و چه از نقطه نظر اخلاق و معارف. تدریس فقه و فلسفه مى ‏نمودند، «منظومه سبزوارى» و «أسفار» را تدریس مى‏ کردند؛ 

بشنو از نی (پا روی نفس گذاشتن)

مرحوم آیت الله حاجّ شیخ عبدالکریم حائری مؤسّس حوزه علمیه قم: بسیارى می ‏گویند که: مرد آن است که از قول و گفتار خود نگذرد، ولى من می گویم که مرد آن است که از گفتار و قول خود بگذرد. (مطلع انوار، ج‏1، ص: 194)